نویسنده: گلنور بهمن
مقالهی بسمالله محمدی را در روزنامهی هشت صبح مطالعه کردم. این نوشته از سویهی بسمالله محمدی بسیار بلند است. بسم محمدی یک ملای بیسواد و فاقد شعور سیاسی است. این سخنان کدام نویسندهی درباری است که سابقه و تجربهی مشاطهگری و دروغبافی طولانی داشته است.
بسمالله محمدی برای رسیدن به کرسی وزارت دفاع ملی میلیونها دالر به حمدالله محب رشوه داده بود و گمان میبرد که میتواند پولهایی را که به دزدان شورای امنیت داده بود، از نان و لباس سربازان باز ستاند. از قضای روزگار سرنوشت طور دیگری رقم خورد و محمدی نتوانست به آرزوی خامش برسد و در اثر بیکفایتی و حماقت او و دیگر گردانندهگان دستگاه سیاسی و نظامی دولت، به ارزش نزدیک به چهار صد ملیارد دالر تجهیزات و امکانات نظامی به دست طالبان افتاد و دموکراسی بیست سالهی افغانستان طی چهل روزی که محمدی سرپرست وزارت دفاع ملی بود، متلاشی گردید.
هرچند ملا بسمالله محمدی با فرافگنیهای عوامفریبانه میخواهد تمام بار مسئولیت فروپاشی نیروهای دفاعی و امنیتی را به دوش حمدالله محب بیاندازد، اما استدلالش بسیار نامعقول و مالامال از دروغ و نیرنگ به نظر میرسد.
مردی که عبدالله عبدالله او را توس قرهی جبههی مقاومت ملی لقب داده بود، مانند یک سرباز بیانگیزهی فراری اعتراف میکند که هیچ قدرت و صلاحیتی نداشته و فرماندهی نیروهای دفاعی و امنیتی در دستان جوانی به نام حمدالله محب متمرکز بوده است. این در حالی است که بسمالله محمدی به وساطت و حمایت حمدالله محب به حیث سرپرست وزارت دفاع ملی گماشته شده بود.
برای بسمالله محمدی همین شرمساری و روسیاهی تاریخی کافی است که احمد مسعود، امرالله صالح، حفیظ منصور، فضلاحمد معنوی و دیگر بزرگان پنجشیر در روزهای تلخ و دشوار در کنار هموطنان خویش قرار گرفتند و او با پشتارهای از ننگ و شرمساری به امارات متحدهی عربی فرار کرد و هزاران سرباز و افسر قهرمان را در میدانهای جنگ بیکس و تنها رها کرد.