معین اسلام پور
آن چه که مارا به پذیرش حقیقت تلخ خود میرساند یا در نهایت نزدیک بهحقیقت میسازد بازگویی حقایق تلخ، بازبینی و مرور بر تاریخ گذشتهای حوزهای خودی و یاهم نقد و روایات عاقلانه بر گذشتهی تاریخی طیف سیاسیون ما که چهگونه عملکردند. با نقد و اعتراف میتوان چراغی را جلوی راه نسل آینده گذاشت تا نسل پس از ما تجارب تلخ گذشته را تکرار نکنند.
اتفاقا دیروز در چای صبح، خانهی یکی از بزرگان مهمان بودم، بحث و دیالوگ را نسبت بهخطاها و اشتباهات گذشته داشتیم. در این میان این بزرگ از مارشال فهیم یک خاطره را به نقل از امر الله صالح نمود. ضمن اینکه با شنیدن آن مو بر اندام آدم راست میشود. نهایت فهم و خرد سیاسی اورا در این روایت نمایش و بازتاب میدهد.
در دورهی موقت حامدکرزی هندیها با یک دید استراتژیک، برای مارشال پیشنهاد میکند پنجاه هزار از مجاهدین تحت فرمان شما را معاش میدهیم و حمایت میکنیم، مارشال نهتنها این را قبول نمیکند بل این حرف هندیها را نقلا به کرزی انتقال میدهد. این مسأله موجب تنش میان هندیها و کرزی میشود.
حال شما داروی کنید که چه کسانی از این قماش بر عنوان بزرگ بر سرنوشت ما تاجیکان حاکم و تصمیم گیرنده بودند.
مواردی را که استاد منصور دیروز در مورد مارشال فهیم بیان نمود از روی بدبینی و تنفرش نسبت به مارشال نبوده و نیست. او با بیان این گزارک دین و رسالت خویش را برای مردم ادا و انجام داده است.
مارشال تمام تاریخ، هویت و ارزشهای تاریخی مارا بهیال، دم و جفتک اسپاش برابر نمیکرد. بیان و بازگویی حقایق بهمعنای دشمنی و کژاندیشی با مارشال و هر شخصیت سیاسی، نظامی حوزهای ما نیست.
او یک ویژگی فوقالعاده داشت که در رفاقتش آدم ثابت و یکرنگ بود، اما به درد تاریخ و هویت ما نخورد و نمیخورد، یک قهرمان تصادف بود.