روایاتِ زندهگی من
بخشِ ۲۱۰
نوشتهی محمدعثمان نجیب
دو مارشال، دو اقتدار و دو اشتباهِ مرگبار.
جنرال همایونِ فوزی و اشرفِ شهکار و ضیای ترجمان دوستم را با احمدشاه مسعود مواجه و به گلبالدین فرصت غیرعمد مساعد و دوستم را تضعیف ساختند.
علیاحمد جلالی به دستورِ کرزی شیرپور را ویرانکرد و کرزی خودش را بیخبر انداخت.
قسمتِ چهارم
البته بحثِ پروژهی شیرپور در حالی به عنوانِ نقطهی فشارِ درد علیه مارشال فهیم کاربرده میشد که بیشترین زمینها برای پشتونهای سیاسی حاکم در اقتدار و قدرتمدارانِ اقوامِ دیگر توزیع شده بودند. امیدوارم هدایتی صاحب زنده باشند و برگردند و همه جریانِ جنایتِ کرزی را در موردِ شیرپور بازگو کنند.
محمد انور جگدلک، ملا فضل، عبدالخالق قندهاری، مولوی نیک محمد، مولوی غلام محمد غريب، محمد عارف نورزی، آمرلالی، اللهیار، کریم براهوی، قاضی رازمحمد دلیلی، حاجیحضرت علی، حمیدالله توخی، قوماندان عبدالرزاق، وحیدالله سباوون، قاضی محمد امین وقاد، انورِ قرهباغ، محمد محقق، سيدحسن صفايی، کریم خلیلی، محمد اکبری، سیدحسین انوری، سیدعلی کاظمی، قربانعلی عرفانی،
بازمحمد جوهری، جنـرال مرادعلی، سيداعلی رحمتی، حاجی رحیم سانچارک، سیدآقاحسین سانچارکی، حسن فهیمی ،جنـرال ذوالفقار، قوماندان شیرعلم، جنرال محمدرازق، قاری محبالله، سیدکامل، مارشال دوستم، جنرال ملک، ملاعزت، غلامنبی فراهی، اشراق حسینی، سیدمنصورنادری، سیدجعفر نادری و سیدحسامالدین نادری، قوماندان حضرتعلی، عالم ساعی، صوفی رزاق، زلمی طوفان، سید اسحاق گیلانی، فضلکریم ایماق، و تعدادِ دیگری که در ذهنِ من نیستند همه و همه در شیرپور زمینهایی را دارند. مزید بر آن پشتونهایی پنهان و پیدا در وجودِ ځدرانخیل، کرزیخیل، این خیل و آن خیل و این زَی و آن زَی دهها آسمان خراش در شهرِکابل و کلان شهرها اعمار کرده و باقیمتهای گزافی فروختند و سرمایههای بیشماری اندوختند. ساحهی رهایشی عینو مینه در کندهار که بخشِ اعظمِ آن ملکیتِ وزارتِ دفاع و بخشی از آنها ملکیتهای شخصی مردم بودند. گزارشنامهی افغانستان در سال ۱۳۹۸ چنین نوشت:
۱۳۹۸ اسفند ۱۳, سهشنبه
(( ولی کرزی صد ها نفر را دسته جمعی مدفون کرده است
به حواله منابع اپراتیفی امنیت ملی، در منطقه ریگ ساحه عینو مینۀ قندهار اجساد صد ها تن از اهالی سابق ساکن در عینو مینه مدفون است که به امر احمد ولی کرزی درسالیان پیش گروه گروه به قتل رسانیده شده اند. کارمند امنیت ملی که روی این پرونده کار کرده بود، نیز به شکل مرموزی کشته شده است. این دوسیه در دوایر خاص امنیت محفوظ است.
وقتی اعمار شهرک عینو از سوی برادران کرزی آغاز می شد، کش وگیر وجنجال های زایدی بین باشنده های سابق منطقه عینو و حاضرباشان احمد ولی کرزی درگرفته بود. اعضای خانواده ها زمانی کشته شده اند که حاضر به ترک محل یا فروش خانه های کاهگلی یا زمین های زراعتی خویش نبودند.
احمدولی چند بار به ساکنان محل توصیه کرده بود که زمین درجای دیگری برای شان داده می شود و هرچه زود تر محل را ترک بگویند؛ اما قریه نشینان سرکش حاضر به تسلیمی نشده بودند.
درگزارش اپراتیفی قید شده است که همه ای کسانی که دست به تمرد زده و صداکشی کرده بود، ظرف چند روز نوبت به نوبت ( به شکل گروهی) کشته شده و در ناحیه رنگ مدفون گشته اند. هم اکنون منطقه ریگ صد ها جسد کشته شده اهالی را در سینه خویش جا داده است. درگزارش آمده است که حتی شماری از اهالی که از کوچیدن امتناع ورزیده و به خشونت متوسل شده بودند؛ زنده زنده در حفره های قبلاً کنده شده، قالب زده شده اند.
امید است یک تیم تحقیق به ناحیه ریگ اعزام گردد. ))، اما هیچ یک از رسانههایی که تحتِ گردانندهگی پشتونتبارها بودند، در این مورد چیزی نه نوشتند بل یک تارنمایی به نامِ حقیقت تنها بخشی از نشراتِ خود را به موضوعِ شیرپور اختصاص داد. و تا امروز هیچ تحقیقی صورت نه گرفت که این همه آسمان خراشها و شهرکهای پشتونها از کابل تا کندهار و از هرات تا مزار و از پروان تا ننگرهار و از لوگر تا خوست، رشدِ بیسابقهی عزیزی بانک، سقوطِ کابل بانک چرا و چهگونه صورت گرفت؟ تارنمای خاورِمیانه در چهارسال پیش نوشتهیی از آقای امرالله صالح را به این شرح نشر کرد:
(( امرالله صالح از راز ویلاهای شیرپور پرده برداشت
و غرب کابل را نشانه گرفت.
4 سال ago
امرالله صالح رییس پشین امنیت ملی و رهبر روند سبز در یک نوشته زیر نام « ویلا های شیرپور از کیها است» بخشی از خاطرات خود را از زمان حکومت حامد کرزی نوشته است.
امرالله صالح ظاهراً این خاطره نوشته است تا به مردم بفهماند که پوپولیسم در حکومت بیداد میکند و این که کدام جناح زمینهای دولتی را غضب کرده اند و کیها پاکدامن استند را بگذارند به تاریخ که قضاوت کند.
ویلا های شیرپور از کیهاست :وقتی رییس عمومی امنیت ملی بودم رییس جمهورآنزمان جناب کرزی صاحب برایم هدایت داد که بدون مراجعه به اسناد شاروالی باید معلومات جمع نمایم که در واقعیت خانه های شیرپور از کیهاست زیرا تبلیغ چنان بود که همه ی این محله از حواریون مارشال فیهم ، دوستان او و به اصطلاح زورمندان شمال است. تاریخ دقیق آن را تلاش دارم پیدا کنم. من هم به کارمندان مسلکی وظیفه سپردم تا یک دوسیه مستند شامل عکس تمام خانه ها ، در صورت امکان کاپی قرارداد شرکت های ساختمانی و مصرف تخمینی هر خانه را برایم طی دوماه آماده سازند. بعد از چهل و پنج روز کار مسلکی و مخفی دوسیه ها آماده شد و من آنها را یک روز بصورت مستقیم به شخص رییس جمهور سپردم. بار ها و بار ها که برای گزارشدهی می رفتم میدیدم که دوسیه ها هنوز در دفتر شان است. اما یک شام برایم شخص جناب کرزی زنگ زد و گفت که عاجل به ارگ بیا. وقتی بدفترشان رسیدم دیدم که از چند نفر نزدیکان خود که هیچ ربطی از دید تباری و حزبی با مارشال فقید نداشتند به نحو بسیار جدی استنطاق دارد و خیلی عصبانی است و با نشان دادن عکس خانه های شان از آنها می پرسد که شما این همه پول برای این ساختمان های بی کرکتر ، بی مزه و غول پیکر را ازکجا کردید. آقای زلمی مجددی رییس ریاست دهم امنیت ملی که خیلی با آقای کرزی نزدیک بود یکی از آدم های زیر سوال بود. آقای کرزی تا آندم نمیدانست که مثلن یکی از بزرگترین ساختمان های شیرپور از اقای علی احمد جلالی است که وزیر داخله بود و به اصطلاح شامل لیست جنگ سالاران نبوده و خودش را تکنوکرات پاک دامن معرفی کرده بود. به هرحال متوجه شد که مالکان خانه ها و زمین ها شامل تمام اعضای کابینه به استثنای دوکتور عبدالله عبدالله و اقای سپنتا و تمام روسای ادارات به غیر از من که گرفتن زمین در شیرپور را رد کرده بودم، تمام والی های با نفوذ و بی نفوذ شامل میشد. آدم های مهم سیاسی از چهار گوشه افغانستان ، شمار زیاد اعضای شورای ملی و تکنوکرات های آمده از غرب که شامل در حکومت یا شامل در سیاست بودند مالکین این ویلا ها بودند. به هرحال از اینکه دوسیه استوار بر ثبوت مادی و معنوی بود حد اقل کسانیکه در آن مجلس شامگاهی حضور داشتند استلال ضد و بدیل نداشتند و من بعد از مدتی به اجازه جناب کرزی صاحب جلسه را ترک کردم. بعد ازین رویداد سر وصدای اینکه گویا شیرپور را جنگ سالاران غصب کرده اند خاموش شد. اما امروز چرا این خاطره را می نویسم ؟ حالا نیز کسانیکه در ارگ اند هر از گاهی در دفاع از پالیسی های ناکارای حکومت فعلی بحث غصب را دامن میزنند تا اذهان منحرف گردد. بهترین راه حل این است که شاروالی های تمام شهر های بزرگ افغانستان فهرست مالکان زمین های غصب شده و یا توزیع شده به نرخ شاروالی را در ۱۷ سال گذشته نشر نمایند تا سیاه وسفید تفکیک گردد. شیرپور شاید مشهور ترین محله است ولی باید تمام کابل و تمام شهر ها را یکایک تحت پوشش قرار دهند غرب کابل و ساحه دارلامان نباید استثنا قرار گیرد.))
امرالله صالح ضمن اینکه این که اکثریت زیاد از اعضای حکومت سابق را به گرفتن زمین در شیرپور متهم میکند نوشته است . آقای زلمی مجددی رییس ریاست دهم امنیت ملی که خیلی با آقای کرزی نزدیک بود یکی از آدم های زیر سوال بود. آقای کرزی تا آندم نمیدانست که مثلن یکی از بزرگترین ساختمان های شیرپور از اقای علی احمد جلالی است که وزیر داخله بود و به اصطلاح شامل لیست جنگ سالاران نبوده و خودش را تکنوکرات پاک دامن معرفی کرده بود. به هرحال متوجه شد که مالکان خانه ها و زمین ها شامل تمام اعضای کابینه به استثنای دوکتور عبدالله عبدالله و اقای سپنتا و تمام روسای ادارات به غیر از من که گرفتن زمین در شیرپور را رد کرده بودم، تمام والی های با نفوذ و بی نفوذ شامل میشد.
امرالله صالح دلیل نوشته خود را این گونه بیان میکند « بعد ازین رویداد سر وصدای اینکه گویا شیرپور را جنگ سالاران غصب کرده اند خاموش شد. اما امروز چرا این خاطره را می نویسم ؟ حالا نیز کسانیکه در ارگ اند هر از گاهی در دفاع از پالیسی های ناکارای حکومت فعلی بحث غصب را دامن میزنند تا اذهان منحرف گردد.
صالح در ادامه نوشت است که بهترین راه حل این است که شاروالی های تمام شهر های بزرگ افغانستان فهرست مالکان زمین های غصب شده و یا توزیع شده به نرخ شاروالی را در ۱۷ سال گذشته نشر نمایند تا سیاه وسفید تفکیک گردد. شیرپور شاید مشهور ترین محله است ولی باید تمام کابل و تمام شهرها را یکایک تحت پوشش قرار دهند، غرب کابل و ساحه دارلامان نباید استثنا قرار گیرد.
بخش آخر که امرالله صالح به آن اشاره کرده است شاید منظور شان زمینهای باشد که قرار است به حزب اسلامی در کوه قرغ، عقب شهرک امید سبز توزیع میشود.)))
تارنمای حزبِ همبستگی افغانستان در شمارهی ۳۰ قوسِ ۱۳۹۱ خویش نقشِ آقای جلالی وزیر داخلهی زمانِ کرزی را در تخریبِ ساحهی شیرپور توضیح داده و در بخشی از آن مینویسد:
«…اسناد ویرانگر «شیرپور» پاسدار آثار تاریخی کشور شده نمیتواند
رده گزارشها
نویسنده: منان
به تاریخ ۱۳ سنبله ۱۳۸۲ علی احمد جلالی وزیر داخله وقت به رسم غارتگرانی چون چنگیز و هلاکو با وحشت تمام به شیرپور یورش بردند و کاشانه مردم مظلومی را که در جنگ های تنظیمی به آنجا متواری و مسکن گزین شده بودند، ویران و زنان کودکان شان را با بیرحمی بیرون راندند. آنان با بلدوزر تمامی بنا های تاریخی را نابود نموده ساحه را برای چورکان شان آماده کردند تا به فرزندان ناخلف شان قصرخانه های مافیایی را به میراث گذارند…»
به هر حال مارشال فهیم ظاهراً فوت کرد و همه بدونِ استثنا دانستند که مارشال ترورِ تدریجی بیولوژیکی شد. نسبتِ بیماری نتوانستم بخشی از یادداشتهای ذهنی را که از مرگ تا ختم فاتحهی مارشال دیده بودم بنویسم و همه را به شمولِ موضع منفی قانونی در موردِ فامیلِ احمدشاه مسعود را در یخشهای بعدی توضیح میدهم.
و اما مارشال دوستم!
دههی شصت مکمل و نیمهی اولِ دههی هفتاد و پس از آن دو دههی اخیرِ هشتاد تا چهاردهصد زمانِ کارزارِ بزرگ برای اجرای تصامیمِ مهم و برنامههای گاهی عجولانه و شتابزدهیی بودند که گسستها و پیوستهای زیادی را به وجود آوردند و همه آن حوادث محورهای بودند برای چرخاندنِ نیروهای تحتِ حاکمیتِ «ح. د. خ. ا» و دولت جمهوری افغانستان که به دستِ داکتر نجیب فروپاشید و بعدها همه را در تقابل قرار داد. نتیجهی خودسریهای همایون فوزی و عشرتکده سازیهای اشرفِ شهکار برای فوزی و ضیای ترجمان و جاسوسی ضیای ترجمان به آی. اِس. آی پاکستان زمینهسازِ فضای کاذبِ اندیشهی سقوط دادنِ نظام تحتِ رهبری شادروان استادربانی و رهبری نظامی احمدشاه مسعود گردیده و دوستم را در خلای اطلاعاتی قرار دادند. نتیجه هم چنان شد که شورای همآهنگی به اشتراک حکمتیار دشمنِ دیرینهی دوستم در اتحادِ شکننده و دروغین شکل گرفت. تفاوتِ دیدِ مارشال دوستم با مارشال فهمیم در عرصهی نظامی و جنگی آن بود که مارشال دوستم با وجودِ برخی اشتباهاتِ قوماندانهایش همیشه آنان را تحتِ نظر میداشت. تا سرحدی که اشتباهاتِ محاسباتی آقای جنرال همایون فوزی منجر به شکست و تضعیفِ سیاست و عملکردِ دوستم شده و جبههی ناخواستهی دیگری از جنگ را مقابل او سبز کرد.
ادامه دارد…