نوشته ی : اسماعیل فروغی
ایالات متحده ی امریکا ازاولین سالهای قرن 20 و مشخصاً پس ازجنگ جهانی دوم همواره درحال عروج وقوی ترشدن بوده وطی این مدت ، درمیدان رقابت های بزرگ اقتصادی ونظامی ، همچون یل قدرتمندی برهمه حریفان اش غالب آمده است . درنظام دوقطبیِ که پس ازجنگ جهانی شکل گرفت ، این کشوربا کشاندن اروپای غرب ، کانادا وآسترالیا به دنبال خود ، گاهگاهی حتا با سرو گردنی بلند تراز اتحادشوروی سابق ، قوی ترین قدرت سیاسی و نظامی درجهان بوده است ــ تا جایی که با سقوط اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی ، یکه تاز میدان شد وازسی سال واندی به اینسو نظام تک قطبی را درجهان با چنان ترکتازی و تمامیت خواهی هدایت کرد که کشوری و قدرتی دردنیا توان مخالفت با خواستهای آزمندانه و زورگویانه ی اش را نداشت . هرآنچه خواست انجام داد و به هیچ قدرت ومجمعی هم پاسخگو نشد .
اما ازاولین سالهای قرن بیست ویک است که یکه تازی های امریکا اندکی مهمیزخورده است . درهمین زمان است که قدرتهای نوِاقتصادی - نظامی چون چین ، روسیه ، هندوستان ، برازیل ، اندونیزیا وغیره یکی پی دیگر سربلند نموده و وارد میدان رزم ومقابله دربرابر ترکتازی های امریکا شده اند.
با ظهورنیرومند چین بحیث بزرگترین قدرت تولیدی ــ اقتصادی جهان وهمزمان با آن نیرومندشدن دوباره ی روسیه و قوی شدن روزافزون هندوستان ، جنوب و جنوب شرق آسیاست که دوران افول هژمونی امریکا آغازمی شود . حقایق و شواهد نشان می دهدکه حالا دیگرامریکا آن قدرت بلامنازع نیست . دیگرامریکا آن اثرگذاری لازم برسیاست خارجی کشورها را ازدست داده است . فقط دوسه مثال می آوریم :
ــ وقتی درگیرودارجنگ اوکراین وتحریم های کمرشکن امریکا علیه روسیه ، با وجود فشارهای سخت دولت امریکا برعربستان سعودی وتقاضای شخصی جوبایدن ازولیعهد سعودی مبنی برافزایش تولید نفت ، عربستان سعودی این متحد قدیمی امریکا درتفاهم وهمآهنگی با روسیه ، تولید نفت اش را به جای افزایش، کاهش داده و حتا مایل به پیوستن به اتحادیه ی بریکس می باشد ؛
ــ وقتی دولت ترکیه ـ این عضوقدیمی ناتو، بجای تلاش بی ثمر برای پیوستن به اتحادیه ی اروپا ، پیوستن به اتحادیه های بریکس وشانگهای را ترجیح داده ، با وجود تهدید های امریکا ، اس400 روسی را خریداری می نماید ؛
ــ وقتی درسوریه ، برخلاف انتظار امریکا ، ازاثرکمک نظامی روسیه و ایران ، پروژه ی داعش سازی امریکا به ناکامی منجرشده ودولت سوریه خلاف میل امریکا سقوط نمی نماید ؛
ــ ووقتی دولتی با این عظمت ونام ، شبانه ازافغانستان فرارکرده ، قدرت را به یک گروه تروریستی مذهبی تحت تعقیب دولت امریکا تسلیم می نماید ؛ دیگرافول قدرت بلا منازع امریکا و پایان نظام تک قطبی به سرکرده گی امریکا را نمی توان ازانظارپنهان نمود.
اکنون تحولات جدید درنظام بین المللی و بحث افول امریکا ازجایگاه عظمت طلبانه اش، به مبحث اصلی واقعیت نظام چندقطبی درجهان تبدیل شده است.
نظام دولتی امریکا که ازسالهاست دچارفروپاشی وازهم گسیخته گی درونی شده است ، همانند نظام اتحاد شوروی سوسیالیستی سابق توان پاسخگویی به نیازهای امروزی مردم امریکا و جهان را و توان رقابت دربرابرقدرتهای نوظورجهانی را ازدست داده است . استراتژیستان وسیاستمداران بزرگ آن کشورمعظم ، دیگرآن اعتماد به نفس و یکپارچه گی فکری سی سال پیش را درمورد امریکای بزرگ شان از دست داده اند.
یورش تاریخی طرفداران دونالد ترامپ به کاخ کنگره ی امریکا که به دلیل تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 2021 رخ داد ، یکی ازثبوت های روشنیست ازاین ازهم گسیخته گی و درزعمیقی که میان سیاستمداران و استراتژیستان آن کشورایجادشده وهرروز عمق و پهنای بیشتر می یابد .
امروزهمه می دانند که دولت امریکا قرضدارترین دولت دنیاست و امریکاییان بخواهند یا نخواهند قدرتهای نوظهوراقتصادی - نظامی جهان دیگر به زورگویی ها ویکه تازی های آنان تسلیم نخواهند شد . این قدرتهای نوظهور نتنها به زورگویی های نظامی تسلیم نمی شوند ؛ بلکه برای ایجاد نظم نوِمالی - تجاریِ آزاد ازتاثیرات بازدارنده و استعماری دالرامریکایی ، موفق تراز پیش به جلو می تازند .